داستان عشق شهریار | داستان شهریار در سیزده به در | شعر سیزده بدر شهریار

(ویدیو) داستان شهریار و عشق سابقش در سیزده بدر! | شعر 13 بدر استاد شهریار

شهریار در روز سیزده بدر عشقش را با پسر غریبه در یک باغ مشاهده کرد و همان جا شعری را سرود!
(ویدیو) داستان شهریار و عشق سابقش در سیزده بدر! | شعر 13 بدر استاد شهریار

سبک زندگی: سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت تبریزی) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌ های فارسی و ترکی آذربایجانی شعر سروده‌ است. ظاهرا شهریار در (ﺭﻭﺯ ﺳﯿﺰﺩﻩ به ﺩﺭ) ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻭ بچه ﺑﻪ ﺑﻐﻞ می بیند و یک ﺷﻌﺮ می سراید! در ادامه این بخش از سبک زندگی داستان عشق و عاشقی شهریار در روز 13 بدر را گوش کنید!

شعر سیزده بدر شهریار

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم

تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

 

تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز

من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

 

خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام

جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم

 

منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی

هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

 

پدرت گوهر خود تا به رز و سیم فروخت

پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم

 

عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر

عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم

 

هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود

که به بازار تو کاری نگشود از هنرم

 

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر

من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

 

تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم

گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم

 

تو از آن دگری رو که مرا یاد توبس

خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم

 

از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر

شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم

 

خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت

شهریارا چکنم لعلم و والا گهرم

 

استاد شهریار

شعر روز ۱۳ بدر شهریار : سیزده بدر در شعر استاد شهریار




کپی لینک کوتاه خبر: https://sabkezendegi.net/d/4mr6y3

اخبار داغ