این جوک های خنده دار رو هیچ جا نخوندی! | لطیفه های جدید و خنده دار
جوک ها با تنوع و طنز خود، می توانند برای شما خاطرات لذت بخش و خنده دار بسازند! اگر به دنبال لحظاتی پر از خنده و شادی هستید، جوک های خنده دار می توانند برای شما بهترین گزینه باشند! در ادامه این بخش از سبک زندگی جدیدترین جوک های خنده دار را برای شما جمع آوری کرده ایم!
دیروز رفتم دکتر متخصص، دیدم ویزیتش ۱۶۰هزار تومان شده!
به دکتر گفتم:
اگر تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه وگرنه خودت بگرد پیداش کن!
والا
اینهمه پول میگیرن جای درد هم خودمون باید بگیم!
************
مکالمه تلفنی با مامان ها:
سلام، باشه، اوهوم، باشه، آره، می دونم، آره، خب، نمی دونم، شاید، حواسم هست، اوکی، می دونم مادر من، خیلی خب، باشه، اوکی، چشم، یادم می مونه، آره، باشه، خداحافظ.
***********
پسر داییم بعد از ۱۰ سال از آمریکا اومده
نشسته بودیم داشتیم حرف می زدیم، حرف از گرونی و قیمت دلار شد.
مامانم می پرسه:الان دلار تو آمریکا چنده؟!
بیشتر بخوانید: فیلم طنز خنده دار؛ وقتی عید نوروز با ماه رمضان یکی میشه!
**********
تمام مکالمات من و بابام در طی سال:
«بیا ببین این گوشی من چشه
بزن اخبار گوش کنیم
بزن ۳
چراغا رو خاموش کن
خونه سرد شد کولرو خاموش کن
چشات در نیومد پای لپ تاپ؟»
اگه چیزی از قلم افتاده شما ادامه بدین!
***********
آقا تو مراسم شب چله همه فامیل جمع بودن، یه ۳۰ نفری بودن. مجلس که خوب گرم شد من و داداشم شروع کردیم به تعریف پیشگویی آخر زمان و نابودی زمین که امشب اتفاق می افته و اینا!
خوب که با حرفامون ترس انداختیم به همه یواشکی تو شلوغی جیم شدیم رفتیم برق رو قطع کردیم و یه ترقه هم انداختیم. آقا قیامتی شدا! زن ها جیغ می زدن، بچه ها گریه می کردن، چندتایی هم غش کردن. من و داداشمم رو زمین می غلتیدیم از خنده. دیگه برق رو وصل کردیم و گفتیم نترسین شوخی بود!
این شد که الان داداشم تو بیمارستانه با دست و پای شکسته، منم پناهنده شدم به خونه دوستم تا از کشته شدن توسط فامیل در امان باشم!
***********
پسره می ره خواستگاری یه دختری، بابای دختره می گه:
نه ازت مهریه می خوام، نه خونه، نه ماشین، بیکارم بودی مهم نیست…
یه لپ تاپ می ذاره جلو پسره می گه: فقط فیس بوکتو باز کن ببینم!
***********
با بابام حرفم شد رفت تو آشپزخونه و به مامانم گفت: واسه خاطر چهل تومن یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!
***********
از دانشگاه برمی گشتم، تو تاکسی نشسته بودم، دوتا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.
نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون یکی گفت:
به خدا اگه بذارم دست تو جیبت بکنی! من حساب می کنم…
بعد از راننده پرسید: ببخشید چقدر شد؟
راننده: هزار تومن
یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمی؟!
راننده گفت: جان؟
مرد: گفتم آدمی یا نه؟
راننده گفت: حرف دهنتو بهم درست صحبت کن!
یارو دوباره گفت: نه… آدمی؟؟!
راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت: نه… فقط تو آدمی!
یارو گفت: یعنی چی؟ من می گم آدمی هزار تومن یا دوتاییمون با هم هزار تومن!
بیشتر بخوانید: (ویدیو) طنز خنده دار ایرانی؛ آرزوی زن ها!
************
تا پونزده سالگیم فکر می کردم اسمم زُهره است،
چون همیشه مامانم وقتی می خواست بیدارم کنه می گفت: پاشو ظهره!
***********
برادرزاده من دوسالشه. جز سه تا جمله اولی که یاد گرفته، یکیش اینه: اینترنت قطعه
**********
ﺩﻭبل ﭘﺎﺭﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ..ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ... ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ 206... ﺁﺏ ﺩﻫﻨﻤﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﻡ ... ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭﺍﻧﺘﯿﻪ ... ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﻣﺸﻬﺪ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ? !
*************
امروز تو آزمایشگاه نمونه آزمایش بابام گم شده بود رفته بیرون داد میزنه : مملکت که بخور بخوره، اینم بخورید ببینیم به کجا میرسید
*************
بعد از شیش ماه دوندگی تو این بانک اون بانک برای گرفتن وام ازدواج بالاخره امروز با لگد از بانک بیرونم کردن میگه اول باید ازدواج کنی بعد بیایی درخواست وام کنی
************
از پاساژ اومدیم بیرون نشستیم تو ماشین، میگم "انگار نه انگار ۱۱ آذره" همسرم میگه یا ابوالفضل چه خبره؟ میگم هیچی، هوا گرمه. میگه سکته کردم. فکر کردم تولدی سالگرد ازدواجی چیزیه یادم رفته
منبع: ایتا