حکایت های مولانا | حکایت های مثنوی معنوی | داستان زیبایی در نظر مجنون

جالب ترین داستان مثنوی معنوی به نام زیبایی در نظر مجنون!

یکی از حکایت های مولانا به نام زیبایی در نظر مجنون که بسیار جالب و زیبا است را در این بخش برایتان قرار داده ایم و امیدواریم از خواندن آن لذت ببرید.
جالب ترین داستان مثنوی معنوی به نام زیبایی در نظر مجنون!

مولانا جلال الدین محمد بلخی از مشهورترین شاعران و عارفان ایرانی است که با القاب مولوی، مولانا، مولوی رومی، ملای رومی شناخته شده است، برخی از حکایت های مولانا بسیار پند آموز و تاثیر گذار است که مورد علاقه عام و خاص واقع قرار داده می شود!  یکی از حکایت های مولانا به نام زیبایی در نظر مجنون را برای شـما آورده ایم تا با خواندن آن هم لذت ببرید و هم درس های عبرت آمیزی بگیرید! با خواندن این حکایت های مولانا میتوانید از زمان خود نهایت استفاده را بکنید!

زیبایی در نظر مجنون!

مجنون، از عشق لیلی سر به کوه و بیابان نهاده بود. خویشاوندان و نزدیکان او هرچه تلاش کردند، نتوانستند مجنون را از راهی که در پیش گرفته است، منصرف کنند. او دیوانه و از خود بیخود شده بود. مجنون شیفته و بیقرار از عشق لیلی به این سو و آن سو

می رفت. آوازه عشق او به همه جا رسیده بود. همه مردم او را می شناختند و می دانستند، درد او چیست!

 

روزی، عده ای نادان که درد عشق را نچشیده بودند و اصلا نمی دانستند، عشـق چیست! مجنون را دیدند، در جایی نشسته و در خود فرو رفته است. به او نزدیک شدند و گفتند: «ای مجنون! این چه بلایی است که تو بر سر خود آورده ای!... ما لیلی را از نزدیک دیده ایم؛ او آن قدرها هم که تو گمان می کنی، زیبا نیست!... در شهر، هزاران دختر وجود دارد که از او زیباتر هستند. اگر می خواهی، یکی از آن ها را برای تو انتخاب

کنیم تا از این آوارگی نجات یابی!» بهتر از وی، صد هزاران دلربا

هست همچون ماه، اندر شهر ما!

مجنون نگاهی به آنان انداخت؛ سرش را کمی تکان داد و سپس ؟ گفت: «آن گونه ای که من لیلی را می بینم، زیباست!... چشم شما نمی تواند، زیبایی لیلی را ببیند!... من با بینش خود او را زیبا می بینم و شما این بینش را ندارید؛ پس دیگر ادامه ندهید و از

اینجا بروید!»

منبع: ویکی گردی




کپی لینک کوتاه خبر: https://sabkezendegi.net/d/3edy62

اخبار داغ