حکایت های مولانا | داستان های مولانا | حکایت شیخ و مرید تازه کار

حکایت شیرین شیخ و مرید تازه کار از مولوی!

بهتون قول میدم با خوندن داستان شیخ و مرید تازه کار، عاشق حکایت های مولانا می شین، پس با ما همراه باشین.
حکایت شیرین شیخ و مرید تازه کار از مولوی!

حکایت های مولانا یکی از آثار ارزشمند ادبی است که می توانید بسیاری از آن ها را در بخش سرگرمی سایت سبک زندگی مشاهده کنید، یکی از حکایت های مولانا که نمایان گر فلسفه‌ی عشق و وحدت در آموزه‌ های اوست شیخ و مرید تازه کار است، در ادامه این بخش از سبک زندگی یکی از شیرین ترین حکایت های مولانا شیخ و مرید تازه کار را بخوانید!

داستان های مثنوی شیخ و مرید تازه کار

مردی، پیش شیخی والامقام رفت تا از مریدان او شود. وقتی پیش شیخ رسیده او را در حال گریه و زاری دید مرید جوان هم، و با این وضع روبه رو شد، شروع به گریه و زاری کرد!

شیخ را چون دید، گریان آن مرید

گشت گریان، آب، از چشمش درید!

شیخ می گریست؛ مرید هم بدونه اینکه دلیل آن را بداند، گریه می کرد. پس از مدتی، وقت ملاقاتش با شیخ تمام شد؛ از جای خود برخاست و با احترام بسیار زیاد، از نزد شیخ بیرون رفت. او نتوانست در این زمان کوتاه با شیخ حرفی بزند.

بیرون از خانه، مرید همیشگی و خاص شیخ، ایستاده بود. وقتی آن مرید تازه کار بیرون آمد، دست او را گرفت و به گوشه ای برد؛ سپس از او پرسید: «ای مرد جوان! چرا گریه می کردی؟... می توانی دلیل آن را بگویی؟...

مرید جوان گفت: «دیدم شیخ گریه می کند، گمان کردم، حتما، گریه کار خوبی است؛ اما نمی دانم چرا او می گریست؟... 

آن مرید خاص گفت: «مواظب باش! این حرفی که اینجا زدی، در جای دیگر نگویی؛ زیرا با همه به تو می خندند و یا مقام شیخ زیر سؤال می رود! این را بدان، آن شیخ پس از سالها عبادت در برابر خدا، اندکی به مقام الهی پی برده بود؛ به همین دلیل در مقابل عظمت الهی گریه می کرد. گریه او با گریه تو که اصلا نمی دانی موضوع چیست؟ خیلی فرق دارد. از گریه او تا ناله و زاری تو فاصله، بسیاری است!

تو قیاس گریه، بر گریه مـساز

هست زین گریه، بدان راه دراز!

منبع: ویکی گردی

 

 




کپی لینک کوتاه خبر: https://sabkezendegi.net/d/3gxn52

اخبار داغ