داستان کشتی رانی مگس از مولانا!
از آثار مولانا جلالالدین میتوان به مثنوی، دیوان غزلیات یا کلیات شمس، رباعیات، مکتوبات، فیه مافیه و مجالس سبعه اشاره کرد. حکایت های مولانا، که به نام "مثنوی معنوی" نیز شناخته میشوند، یکی از مهم ترین آثار او است. حکایت های مولانا در قالب داستانها و مثالهایی ارائه میشوند که به منظور انتقال پیامهای عمیق و معنوی به خوانندگانش استفاده میشود. در ادامه این بخش از سبک زندگی حکایت کشتی رانی مگس از زیباترین حکایت های مولانا را میخوانید!
حکایت کشتی رانی مگس از مولانا
یک مگس بر پرِكاهی نشست كه آن پرکاه بر ادرار خر روان شده بود. مگس با غرور بر ادرار خر كشتی میراند و میگفت: من به علم دریانوردی و كشتی رانی آگاهم و تفكر بسیاری در این كار كردهام.
این دریا و كشتی را ببینید و نیز مرا ببینید كه چگونه كشتی میرانم. او در خیال خام و ذهن کوچک خود روی دریا کشتی میراند. آن ادرار به عنوان دریای بی ساحل و آن كاه به عنوان كشتی بزرگ به نظرش میآمد، بدان جهت که او آگاهی و بینش کمی داشت.
حکایت کشتی رانی مگس یکی از حکایات مشهور مثنوی معنوی است که پیام مهمی را در مورد خطرات غرور و تکبر به همراه دارد. این حکایت به ما یادآوری می کند که نباید خود را بیش از آنچه هستیم ببینیم و از واقعیت ها غافل شویم.
مولانا با ارائه این داستان قصد تغییر دید افراد به زندگی و آینده را دارد. او با منظری که خود به هستی و آفرینش دارد حکایتهای بینظیری را در تغییر نگاه آدمها بیان کرده است.
نتیجه گیری: جهان هر کس به اندازه ذهن و بینش اوست. آدمِ مغرور و کج اندیش مانند این مگس است. اندازۀ دنیای هرکسی به وسعت اندیشۀ او است. دنیای بیرونی با اندیشه ما حقیر و کوچک نمیشود بلکه اگر تفکرات ما بتوانند، وسعت دنیای بیرونی را درک خواهد کرد
منبع: ویکی گردی