معنی ضرب المثل | دانستن معنی ضرب المثل | ریشه ضرب المثل

چرا میگن جوجه رو آخر پاییز می شمرن؟ | ریشه و معنی ضرب المثل های فارسی

داستان های زیادی پشت ضرب المثل های مختلف وجود دارن که خوبه بدونیم! معنی ضرب المثل جوجه رو آخر پاییز می شمرن رو اینجا بخونین!
چرا میگن جوجه رو آخر پاییز می شمرن؟ | ریشه و معنی ضرب المثل های فارسی

ضرب المثل های فارسی برگرفته شده از داستان های پند آموز در گذشته هستند که نسل به نسل بین افراد مختلف چرخیده و امروزه به دست ما رسیده اند. در کشور ما ضرب المثل های زیادی وجود دارد که در زندگی عادی به کار می بریم ولی معنی آن ها را نمی دانیم. در ادامه معنی ضرب المثل «جوجه ها رو آخر پاییز می شمارند» را برای شما قرار داده ایم!

معنی و مفهوم ضرب المثل جوجه‌ها را آخر پاییز می‌شمارند

به طور خلاصه می‌توان گفت این ضرب المثل به این مفهوم مهم اشاره دارد که «نتیجه‌ی دقیق هر کاری در انتها مشخص می‌شود و پیش از آن نباید بیش از اندازه دل‌خوش بود و مغرور شد». در واقع فرد عاقل و خوش‌فکر کسی است که با عاقبت‌اندیشی، مراحل کار را پیش می‌برد. چنین فردی تا زمانی که کار به انتها نرسیده، تنها با دیدن چند پیروزی و موفقیت در میانه راه به خود مغرور نمی‌شود و کار را تمام شده نمی‌بیند. در مقابل فردی که صبور نیست، شناخت کافی از سختی‌های مسیری که در آن پا گذاشته نداشته و همچنین عاقبت کار خود را نمی‌داند، بدون توجه به آنچه که ممکن است در انتهای کار حاصل شود، از همان ابتدا با کوچک‌ترین دست‌آوردی به خود مغرور شده و گمان می‌کند تا انتهای کار موفق باقی می‌ماند.

بیشتر بخوانید: معنی ضرب المثل ” آب ریخته، جمع شدنی نیست ” + داستان

داستان ضرب المثل جوجه‌ها را آخر پاییز می‌شمارند

چندین سال پیش، کشاورزی نهال زیبای چناری را در کنار جالیزش کاشت. او هر فصل محصولاتی مانند سبزی و میوه در آن‌جا می‌کاشت. پس از چند ماه آن‌ها را می‌چید و به بازار می‌برد تا بفروشد. سالیان درازی بود که کشاورز در این زمینه مشغول به کار بود. در تمام این مدت، انواع محصولات در آن‌جا کاشته، پرورش یافته و پس از رسیدن برداشت می‌شدند. اما تنها چنار بود که در تمامی این سال‌ها رشد کرده و قد می‌کشید و کشاورز را تنها نمی‌گذاشت.

روزی کشاورز دانه‌ای کدو را در کنار چنار کاشت. پس از چند روز، دانه شروع به جوانه زدن و رشد کرد. روز به روز شاخ و برگ بیشتری پیدا می‌کرد و نسبت به روز قبل قد بلندتری می‌کشید. دانه کدو که می‌دید سریع‌تر از دیگر گیاهان رشد می‌کند، احساس غرور می‌کرد.

روزی به درخت کهنسال چنار نگریست و گفت: چقدر این درخت بلند است! شاید بتوانم مثل آن رشد کنم. از فردای آن روز، شروع کرد به پیچیدن دور تنه چنار و روز به روز ارتفاع بیشتری گرفت. تا اینکه روزی چنار با محبت گفت: آفرین! خوب داری رشد می‌کنی. اما کدوی مغرور به جای تشکر، با غرور گفت: چند وقت دیگر از تو هم بلندتر خواهم‌شد!

چنار که سالیان درازی از عمرش گذشته‌بود، با آرامش گفت: امیدوارم همان‌طوری که دوست داری رشد کنی. اما بدان که من ۱۵ سال است در اینجا هستم و تا این اندازه رشد کرده‌ام. هر گیاهی با هدف مشخصی کاشته می‌شود؛ برخی برای سایه و زیبایی و برخی مانند تو برای میوه‌دهی. تو باید بکوشی مسئولیت اصلی‌ات را به درستی انجام دهی. اما کدو با خود گفت: چنار به جوانی و نشاط من حسادت می‌کند و می‌خواهد مانع پیشرفتم شود.

چنار با مهربانی گفت: دوست عزیزم، علاوه بر قد کشیدن، سعی کن به فکر میوه‌دهی هم باشی تا کدویی بزرگ و شیرین بار آوری. اما کدو پاسخ داد که چنار قصد دارد مانع هدر رفتن انرژی‌اش برای بلندتر شدن، شود. چنار گفت: تا پایان پاییز فرصت داری. کدو غرورآمیز گفت: آخر پاییز جوابت را خواهی‌گرفت!

بیشتر بخوانید: داستان زیبا و خواندنی ضرب المثل «بشنو و باور نکن»

چنار که دیگر نمی‌توانست کدو را متقاعد کند، گفت: ای کاش معنای واقعی سخنانم را دریابی. بسیاری مانند تو خوش‌باورند و فکر می‌کنند می‌توانند جوجه‌های بی‌شماری به دنیا آورند، اما در نهایت وقتی جوجه‌ها را می‌شمارند، می‌بینند تنها چند جوجه زنده مانده‌اند.

از آن روز به بعد، کدو تصمیم گرفت تا آخرین لحظه بکوشد تا قدی بلندتر از چنار پیدا کند و به او جواب قانع‌کننده‌ای بدهد. غافل از اینکه کشاورز چندین بار آمده‌بود و دیده بود کدو فقط قد کشیده اما هیچ میوه‌ای ندارد.

کشاورز تصمیم گرفته‌بود کدو را از ریشه بکند، اما گفت تا پایان پاییز صبر خواهدکرد. کدو همچنان به قد کشیدن ادامه داد، بی‌توجه به مسئولیت اصلی‌اش. تا اینکه روز سرد پاییزی، کشاورز که دید کدو هنوز میوه‌ای نداده، برآشفت و آن را از ریشه درآورد.

منبع: ستاره




کپی لینک کوتاه خبر: https://sabkezendegi.net/d/4dogm3

اخبار داغ